
EFT
درمان هیجان مدار
استفاده از نظریه پلیویگال در درمان هیجانمدار (EFT) یک رویکرد درمانی موثر است که دو مفهوم مهم را ترکیب میکند:
نظریه پلیویگال که توسط استفان پورجس مطرح شده، به نقش سیستم عصبی خودکار در تنظیم هیجانات و رفتارهای اجتماعی میپردازد. این نظریه در ترکیب با EFT میتواند:
– به درک بهتر واکنشهای فیزیولوژیک به استرس و تروما کمک کند
– احساس امنیت در روابط را بهبود بخشد
– مهارتهای تنظیم هیجانی را تقویت کند
– به ایجاد پیوند و ارتباط موثرتر در روابط کمک کند
ارزیابی سیستم عصبی خودکار:
درمانگر با مشاهده نشانههای فیزیولوژیک مانند تن صدا، حالات چهره، وضعیت بدن و ریتم تنفس، وضعیت سیستم عصبی مراجع را ارزیابی میکند. این ارزیابی کمک میکند تا مشخص شود مراجع در کدام حالت سیستم عصبی (امنیت، مبارزه/گریز، یا انجماد) قرار دارد.
کار با چرخههای منفی:
در EFT، وقتی زوجین در چرخههای منفی تعاملی گیر میکنند، درمانگر از درک پلیویگال استفاده میکند تا:
– تشخیص دهد چگونه سیستم عصبی هر یک از طرفین فعال شده
– به آنها کمک کند تا واکنشهای خودکار یکدیگر را بهتر درک کنند
– راههایی برای بازگشت به حالت امنیت را آموزش دهد
تکنیکهای تنظیم سیستم عصبی:
– تنفس عمیق شکمی
– استفاده از صدا و آواز (به دلیل ارتباط عصب واگ با حنجره)
– حرکات ریتمیک و آرام
– تماس چشمی امن
– ایجاد محیط امن در جلسه درمان
ارتباط دلبستگی و پلیوگال:
سیستم دلبستگی و سیستم عصبی خودکار ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. وقتی فردی احساس ناامنی دلبستگی میکند، سیستم عصبی او به حالت دفاعی میرود.
در EFT، درمانگر:
– به مراجعین کمک میکند تا این ارتباط را درک کنند
– آموزش میدهد چگونه با ایجاد امنیت در رابطه، سیستم عصبی را آرام کنند
– الگوهای دلبستگی ناایمن را با توجه به واکنشهای سیستم عصبی بازسازی میکند
نکته مهم در این رویکرد ترکیبی این است که درمانگر باید:
– به تدریج پیش برود
– مراجع را در “پنجره تحمل” نگه دارد
– به نشانههای فعال شدن سیستم دفاعی توجه داشته باشد
– محیطی امن برای تجربه هیجانات فراهم کند.
-
Previous Post
ISTDP چیست؟
-
Next Post
یوگا